سرباز اسلام

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

سرباز اسلام

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

ما حق نداریم!!

زن اروپایی

البته این نوع زنها که در پشت مجله «زن روز» (در آن زمان و این زمان در اینترنت ) میبینیم در اروپا هم هستند اما در جاهای مخصوصی !! به عنوان «زن شب» این غیر از زن اروپایی است ... فقط بعضی از زنان اروپایی هستند که ما حق داریم بشناسیم . آنهایی را که فیلمها و مجله ها و تلویزیون های جنسی و رمانهای نویسندگان جنسی به ما نشان میدهند به عنوان تیپ کلی «زن اروپایی» یه ما میشناسانند .

حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که از شانزده سالگی به صحرای نوبی به آفریقا به به صحرای الجزایر به استرالیا میرود تمام عمرش را در محیطهای وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی میگذراند و شب و روز در جوانی و کمال پیری درباره ی امواجی که از شاخکهای مورچه فرستاده میشود و شاخکهای (مورچه های) دیگر آنرا دریافت میکنند و چون عمر را به پایان میبرد دخترش کار و فکر او را دنبال میکند این نسل دوم زن اروپایی در سن پنجاه سالگی به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه میگوید : «من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علایم مکالمه او را یافته ام.»

حق نداریم «مادام گواشن» را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه افکار و مسایل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری (آیا این افراد را میشناسید ؟ ) را در فلسفه یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود آنچه حکمای ما بد ترجمه کرده اند را تصحیح نمود.

...حق نداریم «رزاس دولا شاپل » که بیش از همه ی علمای اسلام و حتی همه شیعیان و کباده کشان ولایت علی و مدعیان معارف علوی , او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد , با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه تربیتی و اعتقادی شیعی , از آغاز جوانی زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اندام اسلام مجهول ماند ... درست ترین خطوط سیمای علی لطیف ترین موجها ی روح و ابعاد احساس و بلندترین پرشهای اندیشه او را یافت و رنجها و تنهاییها و شکستها و هراسها و نیازهای او را برای نخستین بار و نه تنها علی بدر و حنین که علی محراب و شب و چاههای بیرون مدینه را را نیز پیدا کرد و نهج البلاغه او را .این دختر کافر جهنمی که هم آنچه علی به قلم آورده است پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی پنهان اینجا و آنجا همه را گرد آورد و خواند ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین نوشته هایی را که درباره کسی از یک قلم جاری شده است درباره علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحظه ای سر از اندیشه و تامل و کار و تحقیق بر نگرفته است .

ما حق نداریم دوشیزه «میشن» را بشناسیم که در اشغال پاریس بوسیله نازیها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری به ارتش هیتلری زد که دو بار غایبانه به مرگ محکوم شد و با اینکه خود یهودی است انسان بودن و آزادی را در اوجی میفهمد که اکنون در صف «فداییان فلسطینی» علیه صهیونیسم میجنگد!

ما حق نداریم هزارها دختر پاریسی را که دوشادوش مجاهدان الجزایری بی نام و نشان و بی انتظار پاداشی دنیوی یا ثواب اخروی در سازمانهای مخفی سنگرهای کوهستان ی و قلب پایگاههای جنگلی از سینه صحرای آتش ریز صحرای الجزایر تا زیرزمینها و پناهگاههای شهر شهوت و شراب پاریسعلیه استعمار فرانسه و قداره بندی چون ژنرال دوگلو سوستل و سالان و آرگو جنگیدند و شکنجه های هولناک را و شهادتهای شکوهمند را در راه آزادی ملتی بیگانه استقبال کردند .

ما حق نداریم که «آنجلا» دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر چه میگویم؟ همه مردم آزاده جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه آنچنان که آقایان محترم مسعودیها و فرامرزیها بنام «زن روز» اروپا به اطلاعات بانوان ما میرسانند ... تا آنجا پیشرفته که که تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است ... یک بار ندیدم از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکس بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه میروند.چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرنهای چهارده و پانزده اروپا و الواحی که از دوهزار پانصد تا سه هزار سال پیش در چین پیدا شده یا روی نسخه ای از قرآن نسخه هایی از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم میشوند بی آنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند تا کتابدار کتاب را نمیگیرد و عذرشان را نمیخواهد سرشان از روی کتاب برداشته نمیشود

منبع: «فاطمه فاطمه است» اثر دکتر علی شریعتی

کتاب "دوازده قرن سکوت"

  سلام دوستان . امروز میخواهم یک کتاب به شما معرفی کنم که البته غیرمذهبی و تاریخی است. میدانید که پان ایرانیها و سلطنت طلبان خیلی سعی دارند بگویند که ایران به خاطر ورود اسلام دچار ضعف و انحطاط شد . خب من فکر میکنم کسانی که میخواهند در بحث با این افراطیون موفق باشند باید این کتاب از سری کتب "تأملی دردر بنیان تاریخ ایران" را حتما بخوانند. این کتاب را در بازار با نام «دوازده قرن سکوت» میشناسند. کتاب مد نظر ما کتاب اول دوازده قرن سکوت با نام برآمدن هخامنشیان است(دوازده قرن سکوت در چند جلد بیرون امده ما با جلد یکمش کار داریم.) قیمت این کتاب در بازار تنها 2000 تومان است که من به تمام دوستان مسلمانم توصیه میکنم حتما آنرا مطالعه نمایند.

 

                       عکس کتاب

 

در مورد کتاب:

  این کتاب به بازبینی تاریخ هخامنشیان میپردازد و با ذکر دلایلی قصد دارد بگوید پایان رشد علمی ایران از آغاز اسلام نبوده بلکه با روی کار آمدن هخامنشیان بوده است. نویسنده در بخشهایی از این کتاب ابراز میدارد که هنر و صنعت در ایران باستان پس از روی کار آمدن هخامنشیان در واقع یاتقلیدی از هنر ایران پیش از هخامنشیان و مناطق فتح شده بوده و یا اقتباسی از فرهنگ یونان و روم. نویسنده در این کتاب میگوید که مسند علم که تا پیش از هخامنشیان در بین النهرین بود به اروپا منتقل شد ... به هر حال فرصتی برای تمام اقشار تا نگاه نوینی به تاریخ ایران و هخامنشیان داشته باشند زیرا خیلیها به خاطر وسعت حکومت هخامنشی فکر میکنند علم و دانش هم در دست آنان بوده است. کتاب را بخوانید و فکر کنید!

 

  به متعصبینی هم که ناراحت میشوند میگم که چه ایرادی دارد که بعد از اینهمه نظر موافق یک نظر مخالف هم بشنوید؟ مگر نمیگویید آزادی اندیشه؟!!!

نمونه ای از توهینات اسلامستیزان

سلام دوستان با مطلبی دیگر از کتاب یکی از اسلامستیزان در خدمتتان هستم . پیشاپیش از تمام شیعیان بخاطر آوردن این متن کثیف از این نویسنده عذر میخواهم فقط به شیعیان میگویم اگر بعد از خواندن این متن فورا دست بکار ساختن یک وبلاگ در رد حرفهای این فحاشان نشدید حتما در شیعه بودن خود شک کنید. توضیحا عبارات رنگی از من و عبارات سیاهرنگ از این نویسندۀ کتاب است و اما خود متن:

نامهای عربی در بین ایرانیان

 بسیاری از نامهای عربی که درمیان ما ایرانیان رایج است درمیان اعراب اصیل (عربستان سعودی، کشورهای خلیج پارس..) ابداً متداول نیست! هرچند امکان دارد که این نامها درمیان شیعیان مورد استفاده قرار بگیرد. آنهم بعنوان عشق وتعصب ویژه‌ای که نسبت به برخی از شخصیتهای تاریخ اسلام داشته و دارند. اما بدون شک اگر پدرومادری با ریشۀ این گونه نامها ومعنای آنها آشنایی میداشته‌اند هرگز نامهای نازیبا را بعشق شخصیتهای تاریخی برروی فرزندان خود نمی‌نهادند. با هم به معنی چندنام نگاهی می‌اندازیم که نتیجه سالها پژوهش و کنکاش می‌باشد:

 ام کلثوم: ام یعنی مادر و کلثوم به فرزند خیکی و چاق اطلاق میشود .

 پاسخ: کلثوم یعنی زیبای تپل نه اونچه این آقا میگوید.

حفصه: هسته خرما و یا زن سیاه و زشت .

پاسخ:برعکس فرمایش این موجود دروغگو حفصه یعنی شیر ماده (ماده شیر)

خدیجه: به سقط جنین شتر میگویند .

پاسخ:خدیجه هم به معنای کودک است نه سقط جنین نمیدانم چرا غرضورزی انسانها را به چنین دروغهایی وامیدارد.

 بتول: زنی که هوس مرد و همخوابگی دارد.

پاسخ: بتول یعنی پارسا و پاکدامن باز هم نویسنده دروغ گفته است.
سمیه: از سم می آید و به اندازه زهری که در چیزی باشد میگویند.

پاسخ:وقتی یک  بیسواد کتاب بنویسد همین میشود! سمیه یعنی همنام و همتا و همچنین بلند و رفیع

سکینه: که مسکین نیز با این نام هم خانواده می‌باشد، به بانوی گدا و خوار و بیچاره میگویند.

 پاسخ: سکینه از سکن میاید و به معنای آرامش و وقار است چنانچه خدا میگوید ما به قلوب مومنین سکینه(=آرامش) نازل میکنیم.

 عذرا: به هرآن چیزی که سوراخ نشده باشد میگویند.

پاسخ: عذرا به معنای رخساره و چهره است.

 فاطمه: از فطم می‌آید و به بچه شتر ماده از شیرگرفته‌شده‌ میگویند.

پاسخ: فحاشی تا به کجاها! میبینید این فرد برای تحقیر مسلمین چگونه دروغ و توهین را با هم امیخته است؟ فاطمه یعنی برنده زیرا امید دشمنان پیامبر را که ابترش میخوانندند را قطع کرد(برید) ضمنا این اسم قبلا هم بکار میرفته مثل مادر امام علی(ع).

  ذبیح: به هرچارپایی که گلویش را ببرند میگویند. ذبح شده یعنی گلو بریده .

پاسخ: ذبیح اسم کامل نیست اصلش ذبیح الله است که یعنی سر بریده در راه خدا . البته اگه این نویسنده رو هم سرش را ببرن ممکنه بگن یه خر کمتر!!

 باقر: که از خانواده بقره می‌باشد به گاو نر چاق میگویند و اعراب جاهلی به کسی که خیلی چیز می‌فهمیده است نیز میگفته. باقرالعلوم یعنی طرف همچون گاو چیز میداند.

پاسخ: واقعا که شرف ندارد این قلم بدست مزدور چراکه اگر شرف داشت قلمش را به دلار نمیفروخت. بقره اسم جامد غیر مصدریه چطور ریشه میشه؟ باقر از ریشه ی بقر است یعنی شکاف دهنده و باقر العلوم یعنی شکاف دهنده ی علوم(باز کننده ی پیچیدگیهای علوم)

 عباس: از عبس می‌آید به معنای اخمو، ترشرو، ترسناک و بدخو.

پاسخ: عباس هم از ریشه عبس نیست بلکه جامد غیر مصدریه یعنی : نگاه کردن شیر

کاظم: از کظم می‌آید و به معنای لال بودن، گنگ و بی‌زبان و خاموش .

پاسخ: این نویسنده واقعا نه شرف دارد و نه شعور: کاظم مخفف کاظم الغیظ است یعنی کسی که خشمش را میخورد.

 هاشم: به نان فروش دوره‌گرد می‌گفته اند!
پاسخ:هاشم هم به معنای شکننده و نیز به معنای  کسی که شیر میدوشد است. چقدر این نویسنده حقیر است.

حیدر: این نام مخلوطی است از عربی و پارسی، حی یعنی زنده و در یعنی دریدن! حیدر به کسی گفته اند که انسانها را زنده زنده پاره میکرده است.

پاسخ:مزخرفگویی را میبینید؟ حیدر یک کلمه ی کاملا عربیه به معنای شیر. 

صغری: کوچک و پست و اصغر نیز از همین خانواده و ازریشه صغرا است، به معنای کوچکتر!

پاسخ:چقدر نفهمست(!) که نمیفهمد که اصغر و اکبر، صغری و کبری فقط برای نشان دادن بچه های کوچکتر و بزرگتر است. وقیت اسم یک بچه علی اکبر و اسم دیگری علی اصغر است در واقع فرد اسم چند فرزندش را علی گذاشته و با پسوند اکبر و اصغر بزرگ و کوچکتر بودنشان را مشخص میکند تا موقع صدا زدن دچار مشکل نشود.

 

خب دوستان.آیا دیدید نتیجه سالها پژوهش و کنکاش این بی همه چیز را؟ واقعا غیرت مسلمانان به کجا رفته است؟ واقعا ما در آن دنیا چگونه میخواهیم خود را از امت محمد(ص) بنامیم؟ چگونه میتوانیم فکر کنیم نماز ما قبول است وقتی یاوه گوها لحظه ای از دروغگویی دست برنمیدارند؟ در بخش نظرات این پست به من جواب بدهید که اگر با خواندن این اراجیف خونتان به جوش آمد میخواهید در آینده چه کنید؟