سرباز اسلام

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

سرباز اسلام

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

برهان فطرت در اثبات وجود خدا

 سلام خدمت دوستان.

 وقتی میخواهیم جواب شبهه های افراد بیدین را بدهیم ناگزیر باید به دلایل خود بر وجود خدا نیز بپردازیم.

 در ابتدا میخواهم وارد بحثهای خاص نشوم و از راهی وارد شوم که به آن برهان فطرت گویند.این راه راهی ساده است ولی پذیرش آن قدری سخت است. به هر حال به زودی روشهای قطعی تری برای اثبات وجود خدا مطرح میکنیم.

تمایلات فطری

 انسان در درون خود دو دستگاه برای درک مسائل دارد . یکی دستگاه عقل و حس واندیشه است که با کمک حواس پنجگانۀ خودش حس میکند. دستگاه و کانون دیگری هم در انسان هست به کانون تمایلات و احساسات است. مسلم است که میتوانیم فرق احساسات و حس را بفهمیم: ما نمیتوانیم احساساتی مثل عشق و نفرت را با حواس پنجگانه حس کنیم.

 یک سری خواسته ها در وجود انسان هست که در حیوان وجود ندارد(خواسته های عالی- مربوط به بعد انسانی در بحث انسان شناسی) مثل کنجکاوی یا نوع دوستی شناختن این تمایلات زیاد هم سخت نیست زیرا با حسابهای دو دو تا چهارتای خوی حیوانی همخوانی ندارند و نیز مانع از اجرای برخی تمایلات حیوانی میشوند به عنوان مثال میل ایثارگری شما را وادار میکند بر عکس میل حیوانی به خوردن برای غذا خوراندن به یک فقیر از غذای خود بگذرید.

 گروهی از این تمایلات وقتی انسان به دنیا می آید در انسان به صورت بالقوه وجود دارند یعنی هنوز نمود پیدا ننموده اند و این خود ما هستیم که این تمایلات را در خود پرورش میدهیم و اگر موفق به این کار بشویم به انسانیت میرسیم و گرنه موجودی به مسخ شده تبدیل میشویم.

علم روانشناسی و تمایلات فطری

 گروهی از روانشناسان از جمله فروید شعور باطن را عناصر مطرود از شعور ظاهری میدانند. از همین راه هم هست که این افراد پرستش و دین را ساختۀ دست بشر میشمارند.

 گروه دیگر مانند یونگ ، که خود از شاگردان فروید، معتقدند که شعور باطنی را جدا از شعور ظاهری دانسته میگویند که شعور ظاهری در فطرت هر کسی و در خلقت هر کسی قبل از اینکه به دنیا بیاید با خودش وجود دارد.

 روانشناس و فیلسوف آمریکایی ،ویلیام جیمز، در کتابی که در ایران با نام «دین و روان» به چاپ رسیده میگوید:

«هر قدر انگیزه و محرک میلهای ما از این عالم طبیعت سرچشمه گرفته باشد ، غالب میلها و آرزوهای ما از عالم ماوراء طبیعت سرچشمه گرفته است.»

این روانشاس میگوید بیشتر آرزوهای ما ریشه اش طبیعی نیست.اگر میل غذا خوردن در ما وجود دارد ، این غذای خارجیست که این میل را در ما به وجود میاورد ولی در ما میلهای عالیتری وجود دارد که منشأش حقایق بالاتر از امور مادیست.چرا که غالب آنها با حسابهای مادی و عقلانی یعنی با حسابهای فکری که آدم روی منافع و حسابگری بخواهد بوجود بیاوردجور در نمی آید.جای دیگری میگوید:

«هر وضع و حالتی را که "مذهبی" بنامیم چیزی از وقار و وجد و لطف محبت وایثار همراه دارد.اگر خوشی به او روی دهد خنده های جلف و سبک از او دیده نمیشود... آنچه من در آزمایشهای خود اصرار دارم وقار و سنگینی است.»

با توجه به نظرات موافقین و مخالفین قضاوت کنید که تمایلات فطری وجود دارند یا نه.

شناخت خدا به صورت فطری

 اگر بپذیریم که تمایلات فطری وجود دارند، میتوانیم وجود خدا را در درون خود احساس کنیم. این راهی است که عرفا با استفاده از آن وجود خدا را برای خود اثبات میکنند. آنها میگویند ما در درون خود حس میکنیم که خدایی هست و همین برای پذیرفتن اینکه خدایی هست بس است:

شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست

  منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست

 حتی عرفا در این زمینه ادعایی کرده اند اعتراض فقها را برانگیخته و آن اینکه آیۀ ۲۳ سورۀ اسراء که میفرماید:«و قضی ربک ان لا تعبدوا الّا ایاه»(=و پروردگارت حکم میدهد که جز او را پرستش نکنید.) قضی را که به معنای حکم کردن است به قضای تکوینی(در بحث قضا و قدر) میگیرند و میگویند بشر نمیتواند کسی جز خدای یگانه را پرستش کند. اگر بت پرست است ؛ اگر مشرک است ؛ اگر بیدین است(که به این واسطه یا خودپرست است یا پول پرست یا دنیا پرست یا شهوت پرست) در تمام این پرستشهای غلط وجود خدا را جستجو میکند ولی از آنجا که گمراه است موجودی غیر از خدا را میپرستد(و پیامبران برای نجات او از این گمراهی آمده اند)

 البته این ادعای اخیر را فقها و دانشمندان دینی قبول ندارند ولی به هر حال عرفا از این راه وجود خدا را میپذیرند.(روش فقها و دانشمندان را نیز به زودی مورد برری قرار خواهیم داد.)

 اگر ما تمایلات فطری مثل کنجکاوی؛ میل برتری طلبی؛ میل به ستایش موجودی برتر را در خود بنگریم میفهمیم که ما برای خود خدایی را میجوییم.

 ما هم اگر در به درون خود بنگریم میبینیم که همیشه به دنبال موجود پاک مقدس؛ همچنین موجودی برتر و بی نیاز و نیز تکیه گاهی برای نیازها میگردیم. خب این موجود کیست؟ موجودی که وقتی درب تمام امیدها بر ما بسته شد به دنبال او میگردیم تا از او یاری بطلبیم کیست؟

او همان خداست.

آیا برهان فطرت مصداق قرآنی و روایی هم دارد؟

 پاسخ مثبت است. به آیات زیر از قرآن بنگرید:

خالصانه رو به دین آور ، این فطرتی است که خداوند انسانها را با آن سرشته است.(سورۀ روم آیۀ۳۰)

و زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم فرزندانشان را بر کشید و آنها را بر خودشان گواه گرفت: آیا (من) پرودگار شما نیستم؟ گفتند: آری ، شهادت میدهیم.(سورۀ اعراف آیۀ ۱۷۲)

 در آیۀ اخیر رمز و حقیقتی وجود دارد. آیه نمیگوید خدا ذریۀ آدم را از پشت آدم بیرون کشید میگوید ذریۀ فرزندان آدم را یعنی به عبارت ساده این سؤال "آیا پرودگار شما نیستم؟" در عالم ذر از ما پرسیده شده است و همۀ ما در آن عالم بدان پاسخ  مثبت داده ایم. و این نشلانگر آنستکه روح ما با وجود خداوند آشناست.

همچنین در روایتی داریم(منبعش را خاطرم نیست) که امام صادق به مرد کافری فرمودند. آیا تا به حال شده که بر کشتی سوار باشی و کشتی در حال غرق شدن باشد و تو به دنبال کسی بگردی که تو را نجات دهد؟گفت آری فرمود: او همان خداست.

منبع اصلی:

توحید استاد شهید مرتضی مطهری

ان شاء الله به زودی راجع به برهانهای دیگر برای اثبات وجود خدا مطالب دیگری میاوریم.

در صورتی که منوی نظرات باز نشد اینجا کلیک کنید

حجاب

سلام دوستان. مطلبی که در زیر میبینید نگاشته ایست از تارا خانم که لطف کردن و مطلبشونو در اختیار من قرار دادن تا در وبلاگ قرار بگیره. توضیحا" عبارات رنگی از من و عبارات سیاه رنگ از شخص نویسنده است:

 

حجاب

یکی از مسائل مهم در اسلام پوشیدگی زن در برابر بیگانگان است که با عنوان حجاب مطرح می شود.

در معنی واژه حجاب در دانشنامه جهان اسلام امده است :معنی مصدر آن پنهان کردن و منع از وارد شدن است و معنی اسمی آن پرده می باشد.

تاریخچه حجاب :

مسئله حجاب محدود به اسلام نمیشود .در ادیان گذشته مسیحی ،یهودی ، زرتشتی و ادیان هندو انواعی از حجاب تعریف شد ه است . در بسیاری موارد هر چه طبقه اجتماعی فرد بالاتر بوده حجاب بیشتری وجود داشته و پوشش به نوعی نشان دهنده منزلت اجتماعی فرد بوده است . در دین اسلام این مسئله کاملتر و ظریفتر مطرح شده است.

مسئله حجاب در قران

در چند سوره از قران کریم مسئله حجاب تصریح شده است که نشان از اهمیت موضوع دارد .در آیاتی از سوره نور ،احزاب و انفال به حجاب و عفت زنان اشاره شده است.لفظ حجاب در آیه ۵۴سوره احزاب اورده شده ."حجاب مخصوص که در قران کریم برای زنان است :یکی خمر(مفرد آن خمار= به کسر "خ" و فتح "م" به معنای روسری است ) در آیه ۳۱ سوره نور است و دیگرجلابیب(مفرد آن جلباب=لباس بلند زنانه)است که در آیه ۵۹سوره احزاب به ان اشاره شده است "(دانشنامه جهان اسلام)

در سوره احزاب آیه ۵۹ میخوانیم : ای پیامبر به زنان خود و دختران و زنان مومن بگو روسریها و مقنعه های خود را بپیچانند این جور به عفیفه بودن و شریف بودن شناخته می شوند ،تا کسی معترض ایشان نشود وایشان را ازار ندهد و خداوند امرزنده و مهربان است.

قرائتی در کتاب گناه شناسی آورده است :در قران با تعبیرات گوناگون از حیا سخن به میان امده است : حیا در زبان (انعام ۱۰۸)،حیا در طرز سخن گفتن (احزاب ۳۲)،حیا در راه رفتن (قصص۲۵)،حیا در شرکت در مجالس میهمانی (احزاب ۵۳)،حیا در نگاه کردن (نور۳۰ و ۳۱)،حیا در امور اقتصادی (بقره۲۷۳)،حیا در ورود به منازل (نور ۵۸و ۵۹)

فلسفه حجاب

در دوره های مختلف تاریخی در مورد فلسفه حجاب دلایل مختلفی ذکر شده که بر هریک اشکالاتی وارد است .شهید مطهری این دلایل غیر صحیح را به چند دسته تقسیم کرده است که دارای ریشه های اقتصادی ،اجتماعی،اخلاقی،فلسفی و روانی است. شهید مطهری در فلسفه حجاب از دید اسلام چند دلیل را مطرح میکند که به اختصار بیان میکنیم:

۱.آرامش روانی:  به علت اثری که دیدن یک زن زیبارو در یک مرد میتواند داشته باشد به خصوص پسرهای نوجوان(حتی پیش از بلوغ) که دچار طوفان های شخصیتی و شهوانی میشوند و از آنجا که امکان ارضای این میل برایشان وجود ندارد ممکن است دچار صدمات روحی و یا خودارضایی شوند. در اینجا وجود حجاب باعث میشود که چنین طوفانهایی با تأخیر صورت گیرند و موکول به زمانی میشوند که پسرها به بلوغ فکری و جنسی رسیده اند.

۲_استحکام پیوند خانوادگی: وجود عارضۀ خیانت به همسر(رابطۀ شوهر با زنانی غیر از هسرش) ، در همه جای دنیا از عوامل از هم پاشیدگی خانواده است. جالب است که در این موارد فقط مرد محکوم میشود در حالی که در هر خیانتی زنی دیگر هم بوده که از این مرد متأهل دلبری کرده است. از آنجا که بخش عظیمی از میل جنسی مرد با چشمانش پاسخ داده میشود حکم حجاب برای زن در برابر مرد غریبه و حفظ چشم برای مرد در برابر زن غریبه خود یکی از بهترین عوامل ممانعت از اینگونه خیانتهاست.

۳-استواری اجتماع: اگر نوجوانان و جوانان ما دچار طوفانهای شهوانی شوند(چنانکه در بالا ذکر شد.) بیشتر وقت آزاد خود را به فکر کردن به این موضوع یا متلک پرانی به دخترها یا دوستیابی و خلاصه در یک کلام با جنس مخالف سپری میکنند. از آنجایی هم که تمکن مالی و فکری لازم  برای ازدواج ؛ معمولا" در سنین پایین ایجاد نمیشود این فکر از مخیلۀ جوانان خارج ناشدنیست. حتی در ممالک غیر اسلامی که این روابط جنسی آزاد هستند هم میبینیم که نوجوانان و جوانان با هر بار رابطه فقط برای مدت کوتاهی قانع میشوند و دوباره خیلی زود به این موضوع باز میگردند . در یک کلام وقتشان را با این میل میگذرانند. خب شاید بگویید ایرادش چیست؟ ایرادش اینست که جوانان و نوجوانان آینده سازان ما هستند. اگر ما جوانان به فکر ساختن جامعه نباشیم پس چه کسی میخواهد جامعه را بسازد؟ اگر این مدت زمانی را که برخی پسرها به ...چرخ زدن(با عرض معذرت!) میگذارنند و به دخترها متلک میپرانند تا شاید برگردند و در جوابشان چیزی بگویند تا فقط صدایشان را بشنوند!!! زمانی را که برای دلربایی کردن از دوست دخترشان میگذرانند و مدتی را که به دیدن فیلمهای شهوانی(یادش به خیر یه زمانی فقط عکس بود!!) میگذرانند را صرف کسب علم و آموختن صنعت کنند میدانید چه پیشرفتی پیش میاید؟ ولی در صورتی میتوانند چنین کاری کنند که دچار طوفانهای شهوانی نباشند.

 از سوی دیگر با وجود حجاب، زنان بهتر و در آرامش بیشتری میتوانند در جامعه حاضر شوند و در ساخت جامعه یاری کنند. زیرا دچار عشق و عاشقیهای بیدلیل مردها آنهم در محل کار نمیشوند.

باز هم گقتنیست اکثر از موارد تجاوز به عنف و مزاحمتهای خیابانی حاصل همان طوفان فوق الذکر است.

۴-ارزش واحترام زن: عجیب است که برخی میگویند حجاب توهین به زن است. حجاب حامل احترام به زن است. بی احترامی به زن اینستکه به برای جذب مشتری برای یک شرکت در بروشور تبلیغاتیش یک عکس آنچنانی از یک زن قرار میدهند. زن میشود وسیلۀ تبلیغ آنهم نه به اسم یک انسان به اسم یک موجود جذاب! این توهین به زن است که او را به جای یک انسان به عنوان یه موجود لطیف و ... بشناسند.

  اینکه به جای اینکه به فکر و عقل و هنر زن فکر کنند به اعضا و جوارحش فکر کنند اهانت است و عجب دارم از زنانی که توهین را نادیده گرفته، حجاب را که حامل احترام است را توهین مینامند.  

تذکر:دوستان عنایت داسته باشند که علت اصلی اینکه حجاب را بر زنان مسلمان واجب میدانیم دستور خداست. ما با اثبات توحید و نبوت و اثبات الهی و بی تحریف بودن قرآن خود را موظف میدانیم هر دستوری که در قرآن آمده باشد(البته با توجه به آیات ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه) را به مرحلۀ اجرا در آوریم زیرا دستور خداست.

 دلایل فوق الذکر، صرفا" برای کسانیست که میخواهند فلسفۀ این فرمان را درک نمایند.

ویژگی ذاتی زن و مرد

زن به طور طبیعی گرایش دارد که خود را زیبا و آراسته جلوه دهد ،هرچند قصد اغوا کردن مرد را نداشته باشد."آنچه مرد را تهییج میکند سه چیز است :زیبایی ،زیور و حرکات اغوا کننده که در قران مجید از آنها به تبرج یاد شده است "(قران و مقام زن).که زنان معمولا از این موضوع غافلند و به چیزی جز زیبایی خود نمی اندیشند.گرایش به زیبا جلوه دادن از طرف زن از یک سو موجب دلپذیر شدن محیط خانواده می شود و از سوی دیگر در صورتیکه مهار نشود بسان سیلی بنیان کن تمامیت حیات معنوی انسان را دست خوش زوال و نابودی قرار میدهد و  آنها را در چارچوب دنیای مادی رها میکند .

مسئله پوشش در دنیای امروز

در دنیای امروز غرب پوشش مانعی برای آزادی فردی و اجتماعی تلقی میشود و با این سیاست از زن سوء استفاده های مختلف میشود.حتی در جریان جنبش های فمینیسم در خارج از کشور یکی از مسائلی که به شدت مورد انتقاد قرارمیگیرد موضوع حجاب زنان در کشورهای اسلامی است .این موضوع گریبانگیر جامعه ما نیز شده است .میل به خودنمایی به گونه ی نامطلوب بروز کرده که فقط محدود به خانمها نمیشود .یکی از این معضلات تقلید از انواع گروههای متالیست بدون اطلاع از دلایل ایجاد ان (که عموما اعتراض به جامعه زمان خود بوده است)است. این امر نشان از عدم اگاهی جوان از شخصیت خویش و کمبود معنویات در زندگی است .

   شبهه:چرا حجاب فقط بر زن واجب است؟

 پاسخ:

۱.حجاب مخصوص زن نیست. مرد هم به غیر از ستر عورت (در برابر همگان جز زنش) آنجا که احساس کند که ظاهرش در جنس مخالف(غیر همسرش) اثری شهوانی میگذارد باید خود را به حدی بپوشاند که این اثر از بین برود. فرمان حفظ چشم هم مخصوص مرد نیست و زن هم هر جا احساس کند نگاه به مردی(غیر از شوهرش) در او اثر شهوانی میگذارد باید از این نگاه خود را حفظ کند.

2.اینکه تأکید بر حجاب زن است علتش اینستکه جلوه کردن و خود را زیبا و جذاب نشان دادن در زن بیشتر است و نگاههای شهوانی در مرد زیادتر است(به نظر من در بیپایان است!) پس با فرمان حجاب و حفظ چشم شهوت را کنترل میکند. یادمان باشد اسلام نه طرفدار منع شهوت است نه طرفدار آزادی آن؛ اسلام شهوت را قانونمند میکند.

شبهه: اسلام با فرمان حجاب زن را محدود و زندانی میکند!

پاسخ:

 این ادعا یک سخن کودکانه است. خب شما اگر اینقدر طرفداری نجات از حصارید نباید در خانه زندگی کنید! باید روز و شبتان را در فضای باز بگذرانید تا آزاد باشید!! همانطور که شما به خانه میروید تا از باد و باران و نور خورشید تابستان و تهاجم موجودات وحشی و موذی در امان باشید؛ زن هم با حجاب خود را از عشقهایی که فقط به خاطر زیباییش است و ربطی به شخصیتش ندارد نجات میدهد.

 از این گذشته شما چگونه ادعا میکنید که حجاب حصار زندان است؟ مگر حجاب برای زنان بزرگواری چون مریم و زهرا و زینب(سلام الله علیهن) مشکلی ایجاد کرد؟ دیدیم که هر سه در عصر خود تاریخ ساز بودند. همیچنین است حال بانو گوهرشاد که صدها مرد نامحرم را بر ساخت مسجدی برای امام رضا(ع) گماشت و برای اینکه به درستی بر ایشان ریاست کند نیازی به بیحجابی ندید!

 حتی زنان مؤمنه ای که در صدر اسلام در کنار مردان برای دفاع در برابر تهاجمات کفّار شمشیر میزدند حجاب را مانع و حصاری برای جهاد ندیدند.

شبهه: در ایران زنان بی حجاب را شلاق میزنند و اعدام میکنند!!

پاسخ:

هر چند دفاع از حکومت جمهوری اسلامی در برنامۀ کار این وبلاگ نیست ولی از آنجا که میخواهند اینرا به اسم اسلام به خورد مردم دهند باید جوابی بدهم. در کل قوانین مجازات اسلامی فقط یکجا راجع به زنان بی حجاب سخن رانده شده است:

تبصرۀ مادۀ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی:«زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا پنجاه هزار تا پانصدهزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»

 چنانکه ملاحظه میکنید حرفی از شلاق و اعدام نزده است و از آنجا که تبصرۀ دیگری برای موارد تکرار عمل بی حجاب بودن نیاورده بدیهیست هر چند بار هم تکرار شود هم حکم همانست که در بالا از نظرتان گذشت.

شبهه: فرمان حجاب باعث میشود خیلی زنان نتوانند در تابستان بخاطر گرما بیرون بیایند!

پاسخ:

به غیر از دروغ بودن این دعا، این حرف مثل اینستکه بگوییم «اینکه اسلام دفاع از وطن اسلامی را فقط وظیفۀ مردها میداند باعث میشود در زمان جنگ خیلی از مردهای مسلمان نتوانند به زندگی خود ادامه دهند» خب اگر شما اینرا هم یک ایراد میدانید باید واقعا جوابی قانع کننده بدهیم!

گریۀ دختران محجبه در ترکیه  بخواطر فشار برای بی حجابی

دختران در ترکیه در فشار برای برداشتن حجاب می گریند.در فرانسه هم دختران محجبه از دانشگاه اخراج میشوند!

--------------------------------------

منابع:

-مسئله حجاب متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (برای خواندن کتاب روی لینک کلیک کنید)

-مقام زن.مرتضیمطهری.انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)

-جریان شناسی دفاع از حقوق زنان.ابراهیم شفیعی سروستانی.ناشر کتاب طه

-قران ومقام زن.سید علی کمالی.انتشارات هاد

-گناه شناسی . محسن قرائتی.ناشر:مرکز فرهنگی درسهایی از قران

-دانشنامه جهان اسلام

قرآن و پزشکی

سلام رفقا . امروز میخوام مطلبی براتون بیارم که یکی از برادران در وبلاگشون آوردن و به من هم اجازه دادن مطلبشون رو با ذکر منبع بنویسم.منتظر یه مطلب دیگه از این دوستمون باشید. و ما خود مطلب:
پس گرفته شدنِ موادِ زائدِ جنین توسط رحم و آمدن آن در قرآن
اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ
میداند انچه در شکم دارد هر ماده و انچه ناقص می کنند(می مکند) رحم ها و انچه زیاده میگردانند (اضافه می کنند) و هر چیزی نزد او باندازه است (اندازهای دارد) ».
نکته آیه: رحمها چیزهائی را از جنین می مکند و چیزهائی را به او می دهند، و هر چیزی نیز اندازه مشخصی دارد:
رحم (یا بعبارتی کیسه ای که جنین در آن بـسر می برد) به جنین مـواد غـذائی می فـرسـتد و از همانجا نیز مواد برگشتی جـنـیـن را می گیرد. کُـرکها و پـرزهای کوچک رحم (یعنی کیسه رحم) که در خون مادر غـوطـه می خورند هـمـه مـولکـولـهـائـی کـه از انـدازه مـشـخـصی بـزرگـتـر هـسـتند را تصـفـیه می کنند. و فقط کوچکترینهای عناصر حفاظتی بدن می توانند رد شوند و از طریق بند ناف به جنین برسند.

در زمان محمد( ص ) انسان می دانست که رحم مادر نوزاد را تغـذیه می کند، ولی اینکه جنین مـواد برگشتی نیز دارد و رحم آنرا را پـس می گیرد، و یا ایـنـکـه پـرز هــای رحم مـولکـولـهای بـزرگ را تصـفـیه می کـنـد طـبعاً کسی چیزی نمی دانسته و این عـلـوم مربوط به علم عصر ما است.
منبع: وبلاگ اهل سنت و جماعت